کد مطلب:210735 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:122

عوامل اجتهاد
گفتیم اجتهاد باب تحقیق و تتبع را می گشاید و حركت فكری به وجود می آورد و اكنون باید دید عواملی كه با آن می توان اجتهاد كرد چیست؟

مجتهد كسی است كه ایجاب یا سلب یك حكم را از ادله اربعه تشخیص دهد و نفی و اثبات آن را بیان كند و حكم دهد - یعنی نقیصه و كمال آن را اظهار نماید.



[ صفحه 199]



مدارك احكام و مآخذ كتاب و سنت كه تكلیف مكلف را در شرع معین می كند چهار ركن اساسی دارد.

اول قرآن كه مبنای دین است و آن كلام الهی است كه به زبان پیغمبر تعلیم شده.



گر چه قرآن از لب پیغمبر است

هر كه گوید حق نگفت او كافر است



دوم سنت پیغمبر است یعنی عملی كه رسول خدا خود عمل نموده و به مردم هم آموخته است.

لقد كان لكم فی رسول الله اسوة حسنة لمن كان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذكر الله كثیرا

سوره 33

و فرمود و ما آتیكم الرسول فخذوه و ما نهیكم عنه فانتهوا

و در آیه دیگر می فرماید:

ان اوتیتم هذا فخذوه و ان لم تؤتوه فاحذروا

از آیه 45 سوره مائده

سوم - عقل كه غیر از خردمندان متفكر نمی توانند تشخیص احكام را از نظر صحت و سقم آن بدهند.

چهارم - اجماع است كه علمای اسلام در آن اتفاق داشته باشند - و در اجماع حتما امام خواهد بود و اگر انحرافی رخ داده باشد امام آن را مرتفع می سازد و منحرفین را هدایت و ارشاد می فرماید.

اما فهم از قرآن و سنت رسول چون همه در زمان پیغمبر نبودند برای همه آسان ینست بلكه باید از روی مبانی علمی آن احكام را از محكمات و متشابهات قرآن تشخیص داد و استنباط این درجه علمی جز از راه وقوف به یك سلسله علوم میسر نیست و لذا می گوئیم كه خاص و عام قرآن - محكم و متشابه و حقیقت و مجاز و سایر علوم قرآن را كه در سابق اشاره نمودیم مبتنی بر شناختن این علوم است.

یعنی باید مجتهد قبلا علم كلام - صرف - نحو - معانی - بیان - لغت - اشتقاق - منطق - تفسیر - حدیث - رجال - روایت - درایت و حتی از علوم طبیعی مانند گیاه شناسی - زمین شناسی - جانورشناسی و مخصوصا ریاضیات كه حساب و هندسه از نظر شناختن قبله و تعیین آن و هیئت برای تشخیص اهله اوایل ماه و سیر قمری آن و همچنین تاریخ و جغرافیا برای وقوف به مناطق مختلفه و احكامی كه نسبت بدان مناطق هست مانند آن جاها



[ صفحه 200]



كه روز در سال چند روز و بقیه شب است یا به عكس و یا آنجا كه شش ماه شب و شش ماه روز است و همچنین علم به اصول كلام و اصول فقه برای پی بردن به احكام شرعیه از روی ادله فقهیه است.

و مخصوصا ادبیات كه تا فقیه ادیب نباشد و به قول صاحب امل الامل (ره) تا لطایف سخن را تشخیص ندهد دقایق فقه را هم نمی تواند بفهمد - و با این مقدمه فقیه باید 25 علم بداند تا بتواند احكام شرعیه را از روی ادله ی قطعیه اجتهاد و استنباط نماید.

هر كس این مبانی علمی را در زبان عربی بداند می تواند اجتهاد و استنباط از ادله شرعیه نماید.

از این علوم آنچه مسلم است و اساس و مبنای فقه است صرف و نحو است كه تا كسی این دو علم را نشناسد زبان عربی را خوب تشخیص نمی دهد و اسم و فعل و حرف اسماء اشاره حروف مشبهةبالفعل - عوامل اعراب كلمات صحیح و مهموز را نخواهد شناخت و مشكل تر از آن تأثیر قواعد صرف و نحو است كه در كلمات می نماید و تغییر یك كلمه در افعال تغییر معنی می دهد و رفع فاعل و نصب مفعول و خبر مضاف الیه و مجرور و سایر قواعد عربی همه در قرآن با كمال شیرینی و جذابیت در آیات قید شده است كه در نتیجه معانی مقصود حاصل می شود زیرا برخی از كلمات لغت عرب معانی متضاد دارد و جز یك ادیب نحوی نمی تواند تشخیص دهد كه ایراد لغت در این مورد به كدام معنی منظور شده است.

اما معانی و بیان در فصاحت و بلاغت سخن بسیار مؤثر است و فصحای عرب همه در این فنون مهارتی داشته اند - و با وقوف به این علم معانی دقیق و بیان حقیقت الفاظ را بهتر از قواعد معموله استنباط می نمایند.

و منطق هم عامل بسیار مؤثری است كه روش صحیح استدلال را می آموزد و لغزش های مغالطه و انحراف را از استقراء و تمثیل می توان به دست آورد و این علم برای فهم و شناختن حكم موضوعی با حكم دیگر فرق بگذارد.

مثال قاضی باید به علم خود حكم كند نه به تمثیل چنانچه در قضاوت های عمومی مجری است و قیاس كه در علم ریاضی و منطق پایه و استدلال است در فقه مردود شناخته شده و حرام است یعنی مسائل فقهی را نمی توان به قیاس شناخت قیاس در این راه آدمی را گمراه می نماید در حالی كه در اصول ریاضی تنها راه استدلال و یافتن نتیجه مجهول قیاس است مجتهد باید علم



[ صفحه 201]



تفسیر بداند تا نظر مفسرین اولیه را كه نزدیك پیغمبر صلی الله علیه و آله بودند واقف شود و تفسیر را از خاندان پیغمبر كه قرآن در خانه آنها نازل شده بگیرند نه از كسانی كه بیگانه و دور بوده اند مثلا در تفسیر كلوا من طیبات ما رزقناكم آیا خوردن از پاكیزه های زرق است و در این صورت معلوم می شود ارزاق نجس و پلید هم دارد و باید این حقیقت را از تفسیر به دست آورد یا در تفسیر (لا تقربوا الصلوة و انتم سكاری) آیا در حال مستی نماز نباید خواند كه لازم می شود در حرمت میگساری مشكوك گردد یا جواز نكاح اهل كتاب كه در سوره مائده نازل شده و بعد در سوره ی ممتحنه و هر دو در مدینه بوده و تاریخ تقدم و تأخر آن معلوم نیست آیا باید كدام را ناسخ و كدام را منسوخ دانست - و نظایر آن بسیار است كه فقط از روی مبانی علمی مجتهد با سوابق مناسبه و مربوطه می تواند احكام شرعی را به دست آورد - و سایر علوم هم به همین ترتیب در هر یك باید یك بحث مفصل و جداگانه و مستقل نمود تا لزوم تحقیق و تتبع در این علوم برای اجتهاد و استنباط معلوم گردد.